در مورد فرديد حداقل دو روايت وجود دارد يكي روايت فاشيستهاي مذهبي مثل مددپور ، يكي هم روايتهاي متعدل تري مثل روايت رضا داوري و به خصوص مرحوم سيد عباس معارف . من خودم از مجموع كتابها و مقالاتي كه در رابطه با فرديد نوشته شده به اين نتيجه رسيدم كه دقيق ترين روايت همان است كه مرحوم معارف در كتاب نگاهي دوباره به مبادي حكمت انسي مي كند . نظرم دكتر شهرام پازوكي هم همين است و اين كتاب را از همه بهتر مي داند .... و اما در مورد باند سياسي فرديد .... منظور اين نيست كه مثلآ فرديد يك حزب سياسي تأسيس كرده باشد يا چيزي مثل اين .... قضيه از اين قرار است كه بخشي از حرف ها و اصطلاح سازي هاي فرديد _ حال خواسته يا ناخواسته _ براي افرادي كه از لحاظ سياسي راست مدرن به حساب مي آيند ، تبديل شد به خوراك فكري شان .... اگر به يك جوان مذهبي شهرستاني گفته شود ولايت مطلقه بايد باشد چون مثلآ ابن حنظله روايت كرده ، شايد قبول كند ولي اقشاري از شهرنشين ها هستند كه راست گرايي شان علل ديگري دارد ، وضع فكري شان جور ديگري است ، ايدئولوژي شان هم جوري ديگر .... اين افراد مستعدند براي مخاطب فرديد واقع شدن .... بيش از اين بحث را باز نمي كنم .... تغيير بعضي چيزها نياز به گذر زمان و افزايش مطالعه دارد .... پاينده باشيد .