صادق چوبک - عقل آباد|و شاید همان ناکجا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن


صادق چوبک - عقل آباد|و شاید همان ناکجا


درباره نویسنده
صادق چوبک - عقل آباد|و شاید همان ناکجا
-
تماس با نویسنده
[مقالات در باشگاه اندیشه]
[English ver]


آرشیو وبلاگ
درباره نیهیلیسم
قاب شیشه‏ای
درباره تکنولوژی
درباره فلسفه
مکاتب ادبی
میز مطالعه
درباره جراید
درباره غرب
درباره قرآن
درباره پوپر
سیاست
ارغوانیه
لاطائلات
یادنامه
وقایع


.::دوستان::.
حسین کاشانی
آنتن!
نائب
در محضر نور
تشریک
زکریا راحل
دهقان فرد
حامد زمانی
محمد نمازی
حامد فتاحی
محمد الیاس
سعید رضایی
سعید اعوانی
محمد میلانی
محمد بطحایی
روح الله رجبی
سهیل اسدی
فرهاد جعفری
محمد منتظری
محمد آل حبیب
محمدرضا باقری
محمد علی زرین
علیرضا رحمانی
رضا عسگریفر
سلمان محمدی
روح الله رشیدی
محمد علی بیگی
سید مجید کمالی
احسان محمودپور
شهاب اسفندیاری
محمود احمدی نژاد
مهدی ابراهیم زاده
سید جعفر حسینی
سید مهدی موسوی
علی رضا مکاریان پور
مسعود مسیح تهرانی
محسن حسام مظاهری
حسن باقری
وحید هاشمی
علی رضا قربانی
محمد علی سافلی
علی رضا عالمی

.::پیوندهای وب گاه::.
حرف ما [28]
پایگاه نشریات [20]
دکتر کچوییان [57]
سنت گرایان [68]
دکتر سروش [176]
رضا امیرخانی [123]
استاد مطهری [46]
علامه جعفری [58]
دکتر خسروپناه [82]
دکتر رضا داوری [134]
آیت الله مصباح [59]
مصطفی ملکیان [119]
دکتر احمد فردید [165]
سید مرتضی آوینی [74]
سید منیرالدین حسینی [78]
[آرشیو(26)]

نغمه


از بروز شدن ارغوان آگاه شوید
 
لوگوی وبلاگ
صادق چوبک - عقل آباد|و شاید همان ناکجا

هر گونه استفاده از مطالب بدون کسب اجازه ممنوع است
v.nasirikia@gmail.com
مدرسه علمیه مشکوه  RSS 

مکتب ادبی ناتورالیسم
نقد داستان «انتری که لوطیش مرده بود» نوشته صادق چوبک.
گزیده ای از درس گفتارهای رضا نجفی/ و نقد کامران پارسی نژاد.

ناتورالیسم نسبت به مکاتب ادبی دیگر چارچوب‏های مشخص‏تری دارد و تمایز آن از دیگر مکاتب ادبی سهل‏تر می‏باشد. اگر بخواهیم تعریف ساده‏ای از آن ارائه دهیم می‏توانیم بگوییم نوعی «رئالیسم افراطی» است. ناتورالیسم از فلسفه وارد ادبیات شد و پیش از آن در نقاشی ظهور پیدا کرده بود. شاید در ترجمه آن به «طبیعت گرایی» با رمانتیسم اشتباهی روی دهد؛ ولی باید توجه داشت که معنای آن «ماده گرایی» و یا به نوعی «ماتریالیسم» است که همان معنای قدیم «طبیعیون» در زبان ما را دارد.
اغلب نویسندگان این مکتب ماده‏گرایانی بودند که تحت تأثیر انقلاب صنعتی و رشد علمی که در اروپا بوجود آمده گمان می‏کردند که علم به واسطه «معجزه تکنولوژی» تمام مشکلات را از میان خواهد برد و بشر را به خوشبختی می‏رساند-لیکن چنین نشد. و نوعی علم باوری در آنها وجود داشت. شاید عمر کوتاه ناتورالیسم هم به دلیل شکست خوردن آن علم باوری شدید اولیه بود.
ناتورالیست‏هاسعی داشتند تا روش علمی را وارد ادبیات نمایند. آنها تحت تأثیر نظریات داروین و داروینیسم و نظریه های وراثت به نوعی «دترمینیسم» معتقد بودند و بشر را تحت تأثیر گونه‏ی جبر وراثت، جبر محیط و جبر لحظه می‏دانستند. و به این تربیت قائل به آزادی بشر نبودند.
تفاوت آثار  ناتورالیسم با آثار رئالیسم در نحوه نگاه به واقعیات است. در حالی که هر دو مدعی‏اند که تنها مشاهده‏گر و گزارش‏گر جهان واقع هستند. ناتورالیست‏ها به واقعیت‏ها توجه می‏کنند اما واقعیات تلخ و خشن. به طبقات اجتماعی پایین و ضعیف جامعه آن‏هم تنها به جنبه‏های منفی آن می‏پردازند. برای مثال اگر یک بیل از نگاه رئال «بیل» است؛ همان بیل برای یک ناتورالیست «کج بیل فرسوده لعنتی» است.
ادبیات ناتورالیستی مشحون از الکلیسم، حاشیه‏نشینی و بیان بی‏پروای ارتباطات جنسی است. که در اکثر مواقع رنگ ضددینی هم به خود می‏گیرد.
به همین علت در انگلستان چندان رواج پیدا نمی کند و از سوی کلیسا به شدت با آن برخورد می‏شود. و پس از تصویب لایحه‏ای در مجلس عوام چاپ کتاب‏های ناتورال ممنوع اعلام می‏شود و در کتابخانه‏ها جزو لیست کتاب‏های سیاه قرار می‏گیرند.
از لحاظ اجتماعی ناتورالیسم در شرایطی رواج کرد که در فرانسه دوره، دوره سرمایه داری خشن و زندگی فلاکت‏بار و تلخ و تیره کارگری است. و حتی در امریکا هم زمان پیدایش بحران‏های مالی است که بروز پیدا می کند(خوشه های خشم:جان استاین بک)
ادبیات ناتورالیستی نکات مثبتی هم دارد که به سه مورد اشاره می‏کنیم. اولی وارد کردن زبان عامیانه در ادبیات است که به دلیل اصرار بر ثبت دقیق واقعیات  اعمال می‏شود. این نوع نوشتار برای کسانی که علاقه‏مند به فرهنگ عامیانه و فولکلور منطقه هستند بسیار مناسب است و کاربرد دارد. دومی وارد کردن طبقات پایین و از یاد رفته جامعه در ادبیات است مانند کارگران معدن. سومی عدم خودسانسوری در حوزه ادبیات است که اشاره به همان بیان بی‏پرده روابط جنسی دارد.
در دوره‏ای ادبیات ناتورالیستی به دلیل همین بی‏پروایی نسبت به مسائل جنسی تحریم شد و پس از آن همان آثار به دلیل گرایش به سمت خوانش آثار پورنو مورد استقبال قرار گرفت.
بر خلاف رئالیست ها که با ریشه یابی و علل نابسامانی های اجتماعی، نسبت به اصلاح اجتماعی دغدغه داشتند؛ از آنجا که ناتورالیست‏ها مشکلات را از ذات انسات می‏داستند نه از سیستم اجتماعی طبعاً تلاشی هم برای درمان بیماری های اجتماعی نمی‏کردند. البته علی رغم اینکه نویسندگان این آثار نیت اصلاح اجتماعی نداشتند ولی خود به خود این اتفاق رخ می داد. 
ادبیات ناتورالیستی از تخیل دوری می‏کند و حتی گاه با یک نگاه تمسخر آمیز به ادبیات نگاه می‏کند.
گر چه آنچه ذکر شد اصول مکتب ناتورالیست هستند ولی خوشبختانه نویسندگان آن گاهی خود از آن تخطی می‏کنند؛ همانند امیل زولا.
داستان ها ناتورال اغلب فاقد طرح و شخصیت هستند و بیشتر تیپ‏های اجتماعی داریم که به عوامل جبری وابسته‏اند.

مانیفست مکتب ناتورالیسم را امیل زولا(پدر ناتورالیست‏ها) در مقدمه کتاب «ترز راکون» (1877م) اعلام می‏نماید. این مکتب زیاد دوام نمی آورد و تا اویل قرن بیستم بیشتر عمر می‏کند.
مکتب ناتورالیست به نوعی تحت تأثیر «فلسفه تحصلی اگوست کنت» قرار گرفته بود که می‏گفت:«کار ما مشاهده و استنتاج از مشاهدات است و نه چیز دیگر». و همین طور تحت تأثیر بدبینی فلسفه شوپنهاور و آثار دیدرو.
ناتورالیسم در آلمان بیشتر شکل نمایش‏نامه‏نویسی پیدا کرد(آثار هاپتمن). و تنها در آلمان به شکل شعر هم درآمد که البته شاعرانه نیست و بیشتر ضبط اصوات است. البته فسفه یافی‏هایی هم پیرامون آن شد.
در امریکا مرز کار رئال و ناتورال زیاد واضح نیست و گاهاً در دوره‏ی بحران نویسندگان به کار ناتورال روی آورده‏اند.  

در ایران علم گرایی چندانی در آثار ناتورال وجود ندارد. و شرایط اجتماعی و فکری پیدایش آن با اروپا متفاوت است. گرچه نگاه ضد مذهبی و نگاه پلیدی نسبت به ذات انسان در آثار ایرانی هم وجود دارد. شاید تنها برخی آثار «صادق چوبک» را بتوانیم آثار ناتورال ایرانی بنامیم. گر چه بطور مثال از «علویه خانم» هدایت هم می‏توان نام برد.
یکی از ویژگی های ادبیات ناتورال قرابتی است که بین انسان و حیوان از لحاظ ذاتی برقرا می شود.
«انتری که لوطیش مرده بود» داستان انتری است که با زنجیری اسیر دست یک لوطی است و اوست که از او مراقب می‏کند. لوطی که می میرد انتر سعی می‏کند که خود را نجات دهد. پس از آزادی می بیند که چیزی ندارد و با مشکلاتی روبرو می شود و دوباره به کنار جنازه لوطیش باز می گردد.
---------------------
پی‏نوشت:
ان شاء ا... به زودی فایل صوتی جلسه هم در اینجا قرار داده خواهد شد.



نویسنده : - » ساعت 3:21 صبح روز یکشنبه 87 آذر 3