سلام. چون من «حسن» نيستم پس سرعت هم برايم خطر ندارد بعد هم اين براي يك انيميشن ديگريست! اين مزاح بود. من فكر مي كنم بايد تعريفمان را از مخاطب روشن تر كنيم. مثلا در دانشگاه چند دسته هستند(شايد هم بيشتر باشند): 1. يك دسته هستند از روشنفكر همان روشن فكر را برداشت مي كنند. 2. يك عده لفظ روشنفكر سروش و شريعتي و امثالهم را به ذهنشان مي آورد-اگر نگوييم خاتمي و باقي و گنجي به ذهنشان مي آيد. 3. عده اي هم امثال زولا. 4.يك عده هم خودشان مطهري و بهشتي را روشنفكر مي خوانند. حالا براي دسته اول بين روشنفكر و متفكر تفاوتي ندارد(به لحاظ معنايي يا بار معنايي مثبت). براي دسته دوم و سوم هم كه مشخص است. حالا به نظر شما كسي مثل شهيد آويني كه روشنفكران-آنهايي كه در زمان حيات او با اين لفظ شناخته مي شدند-بيشترين هجمه را به او داشتند(البته بعد از متحجران مسلمان نما) و خود او هم بسيار تند تر از حقير بر آنان تاخته است-كه بنده بر كسي نتاختم-(مثلاً: «روشنفكران اين ملك خميازه كشاني مفلوك بيش نبوده اند و اين شجره ريشه در خاك ندارد و به فوتي بند است هيچ؛ حتي ستبر نيز نمي ماند خود را»براي مطالعه بيشتر رك به حلزونهاي خانه به دوش) بگوييم آويني يك روشنفكر تمام عيار بوده است! اگر خيلي خوش بين باشيم بگوييم كه اين يك شانتاژ سياسي است عليه كساني همچون سروش-كه قرار نيست از موضع سياست به چيزي بپردازيم. به نظر حقير بستن لفظ روشنفكر به اين و آن كه نه تنها نسبتي با آن ندارند بلكه مخالف آن نيز بوده است فقط باعث آشفتگي در زبان و تفكر مي شود. شما كافي است كتاب هايي كه درباره روشنفكري تأليف شده نگاه كنيد. از اينكه اين مطلب را مطالعه كرديد تشكر. يا علي