• وبلاگ : عقل آباد|و شايد همان ناكجا
  • يادداشت : آويني از جان ما چه مي‏خواست؟
  • نظرات : 0 خصوصي ، 10 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    بله من هم مشتاق گفتگويم

    كه البته در وبلاگ نگنجد احتمالاً

    ارادتمنديم

    فقط اجمالا: مطهري سيتم فكري دارد نه فقط نگاه فكري. مي شود بر اساس آن هندسه ديدگاه هاي جزيي اش را تحليل كرد. بعلاوه ايشان در اسلام و مقتضيات زمان هم بحث فقهي دارد و هم فلسفي. مخالفت تئوريک با او و رهبري هم جرم نيست، من اين ها را و مبناي فکري شان را قبول دارم. و اما استدلالاتش مفصل است.

    يا حق

    پاسخ

    سلام! گان نكنم نسبت ما و غرب مسئله جزئي باشد؟! هست؟!
    سلام
    1- به نحو التقاطي چرا! ولي حقاً نه.
    2- نه. اما ادبياتش شباهت هايي داشته.
    3- معتقدم همه اين ها نگاه گزينشي داشته اند البته با تفاوت هايي جزيي.
    4- خيلي مهم است چون تا فيها خالدون ما آمده! ولي همين نبايد ما را وحشت زده کند چون خدايي هست و سنت الاهي اي و فطرت مشترک انساني اي.
    نکته: همه دوستان والعصري ما هم اينجوري فکر نمي کنند. بعضي شان چرا اما.
    پاسخ

    اما پاسخ هاي بنده:1. آنچه از هيدگر در ايران برداشت مي شود در مسير تفكر حضوري است و اين بي ربط با آويني نيست-كما اينكه خود در يادداشتي ناتمام در باب هويت به آن اشاره مي كند. اين نياز به توضيح دارد كه چگونه ربط به تفكر معنوي پيدا مي كند كه در اين كوتاه نمي گنجد. يك سري نظرات هم درباره تكنولوژي است كه اينها هم بي ربط با نظر آويني نيست و چه بسا شباهت بسياري هم دارد. حالا با چه چيز التقاط شده است اين را بايد شما بگوييد. گفته اند كه هيدگر را با ابن عربي خلط كرده اند كه اين گزافي بيش نيست و براي رد آن دليل بسيار است. شرح اين مورد بسيار است. 2. بايد گفت آويني=هيدگر نيست. اصلاً مگر آويني آلماني مي نوشت كه ادبياتش شبيه او باشد-اين را از باب مزاح گفتم. جان كلام آويني در جاهايي كه با ديد سلبي به غرب مي نگرد منبعث از هيدگر است. اين كاملاً واضح است. بسيار فرق است بين اين و آن كه ادبياتشان شبيه هم است. 3. در مورد استاد مطهري بايد گفت كه حيطه تخصصي ايشان اصلاً بحث در باب تكنولوژي نبوده است-اگر چنين بحثي داشته است بگوييد ما هم بدانيم. در مورد ديدگاه ايشان سخن بسيار است. ولي آنچه بايد گفت كه اگر قبول كنيم كه ايشان تأملي در باب تكنولوژي و اخذ آن داشته اند تا چه خد قابل اعتماد است-با توجه به گستره آشنايي و مطالعات ايشان در باب غرب از اين نظرگاه. بديهي است كه با يك نگاه صرفاً فقهي نمي توان در اين باره نظر جامعي داد. اين نظرات و اين تقابل ها را ما از انديشه افراد اخد مي كنيم. درباره اينكه با گفتمان مقام معظم رهبري تناقض دارد يك بحث ديگري است كه اين بحث درباره تكنولوژي در مرحله اثبات است يا ثبوت. در ثاني مخالف بودن با نظر مقام معظم رهبري چه اشكالي دارد؟ اين معناي ضديت است؟! 4. در مورد ضرورت غربشناسي هم كه خودتان فرموده ايد. اگر بگوييم همه مسائل امروزمان-نه فردا و پس فردا را-در نسبت با غرب معنا مي شود حرف گزافي نگفته ايم. حرف آخر: در مجموع با واژه و مفهوم«غربشناسي زدگي» شما مشكل دارم.باز هم تمايل به ادامه گفت و گو دارم.

    سلام

    بله

    سال ها دوستان من در دانشگاه امام صادق و خيلي جاهاي ديگر، آويني را ذيل تفکر اگزيستانسياليستها شناختند و ترويج کردند. غرب را يکسره سياهي و تباهي محض خواندند و سخنان امام و رهبري و مطهري درباب برخورد گزينشي با غرب را سطحي و عوامانه خواندند. و مي خوانند همچنان. به همين صراحت. اسم اين پديده را گذاشته ام "غربشناسي زدگي"!

    پاسخ

    سلام! از آنجايي كه آشنايي چنداني با اين نوع ترويج آويني نداشتم-و شايد بهتر باشد بگويم برخورد- نمي توانم به صراحت پاسخ شما را بدهم. ولي سخن شما را به چند پرسش تفكيك و در حد اجمال نظرم را ذكر مي كنم. آنچه بنده از نظر شما برداشت مي كنم چند پرسش است، كه اگر پاسخ هر يك مشخص باشد مسئله حل خواهد شد-لااقل به زعم بنده. اول آنكه آيا اگزيستانسياليسم آن هم نوع هايدگريش-قاعدتاً‏با توجه به قرائن- هيچ گونه با اسلام و تفكر اسلامي جمع نمي شود؟ دوم اينكه شهيد آويني مساوي با اگزيستانسياليسم و يا به عبارت بهتر هيدگري است؟ سئوال سوم نظر دارد به نگاه و نظر آويني درباره غرب و البته مقايسه اي كه بين نظر و ديگران رخ مي دهد و اينكه آيا برخود گزينشي در برابر غرب سطحي و ساده انگارانه است؟ نظر حضرت امام(ره)، استاد مطهري و امثالهم به راستي چيست؟! و چهارم اينكه چرا بايد در نسبت با غرب تامل كرد و ضرورت آن تا چه اندازه است؟! ادامه بحث بماند بعد از نظر شما درباره اين چهار پرسش! در صورت تأييد شما ادامه بحث را پيگيري كنيم. البته بگويم كه بنده هم در يك دوره والعصر شركت كرده ام و دوره خوبي هم بود. جزوه اي هم درباره شهيد آويني با عنوان متفكر دوران گذار ديده ام-در همان جا- ليكن فرصت مطالعه اش نشد./

    انشالا

    و اي کاش در مرتبه بعد آويني را ذيل مکتب اسلام و راه امام بشناسيم وگرنه باز دچار آگرانديسمان بيخودي و غربشناسي زدگي حاد مي شويم چنان که خيلي ها شدند.

    يا حق

    پاسخ

    سلام. اولاً مگر مي شود آويني را ذيل چيز ديگري به جز تفكر اسلامي شناخت؟ دوماً آنچه در همه آثار آويني يافت مي شود گفتمان غربزدگي است! و مگر مي شود كه نباشد؟! اگر علاقه داشتيد روشن تر نظرتان را بفرماييد تا گفت و گو كنيم!

    سلام وحيد جان

    بسيار عالي بود. خيلي خيلي خوب نوشتي.

    ما شخصيت ها رو به اسم و قيافه و حداكثر كثرت نماز و روزه و امثال اينها خوب مي شناسيم نه با تفكر و حرفهايشان.

    برخورد ما نه با سيد شهيدان اهل قلم كه با حضرت امام هم همينطوره.

    ياع لي.

    مطلبت را در عباد گذاشتم. با اجازه.

    پاسخ

    سلام! لطف داريد! مگر اين وبلاگ ها مجال ديدار فراهم كنند! اجازه ما هم دست شماست!

    سلام

    شما در آنتن عضو شديد...

    جهت گسترش طرح، لطفاً آنتن را لينك كنيد...

    با آن همه بزرگي روحش شاد

    خوشا به حالش که خدايي شد.

    يا حق

    تيغ دولب تجدد و تحجر رو خيلي خوب نوشتي

    و اينكه البته اداي او را درآوردن هم زياد سخت نيست

    عالي بود

    پاسخ

    سلام! يعني من اداي او را در مي آورم؟! :-)

    سلام عليكم

    مرتضي آويني براي اين شد سيد اهل قلم چرا كه با جوهري از جنس معرفت مي نوشت. و وقتي جوهر معرفتش با خونش در آميخت لقبي اينچنين برنام آويني در آميخت

    موفق باشيد

    سلام.

    حتي اگر هم اين رواج صوري باشه ! نبايد از دستش داد ، جملات سيد معجزه گونه است . شايد در ماها اثري نداشته باشه . اما باور کنيد موثره .

    موفق باشيد - يا علي