گرچه سیه رویم ولی عبد توام
خواجه مگر غلام سیاه ندارد
و هنگامی که برادران یوسف بر او وارد شدند گفتند:
یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجاه فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین
ای عزیز! ما و خاندان ما را ناراحتی فراگرفته، و متاع کمی با خود آورده ایم؛ پیمانه را برای ما کامل کن؛ و بر ما تصدق و بخشش نما، که خداوند بخشندگان را پاداش میدهد.
روی به راه نهاد در حالی که این آیه را بر لب داشت
فخرج منها خائفاً یترقب قال رب نجنی من القوم الظالمین
و این آیه در شأن موسی است
آنگاه که از مصر به جانب مدین هجرت میکرد.
نپندار که تنها عاشوراییان را بدان بلا آزموده اند ولاغیر.
کاش می شد بنویسم کفن برداری
کفنی نیست اگر پیرُهَنی
کاش می شد بنویسم که گرفتار شدم
و از نشانه های حقارت دنیا در نزد حق این است که سر مبارک یحیی بن زکریا را برای زنی روسپی از قوم بنیاسرائیل پیشکش برند؟
ان لقتل الحسین حرارة فی قلوب المؤمنین لا تبرد ابدا
لیرغب المؤمن فی لقاء ربه
و برای من اشتیاقی است همچون اشتیاق یعقوب و یوسف.
بدنش را سر بازار به خیرات برند.
بر بنیاسرائیل زمانی گذشت که ما بین طلوع فجر و طلوع شمس هفتاد پیامبر را کشتند و آنگاه در بازارشان به خرید و فروش نشستند، آنسان که گویی هیچ چیز رخ نداده است! و خدا ایشان را تا روز مؤاخذه مهلت داد.
یا ایها المزمل قم الیل...
انا سنلقی علیک قولاً ثقیلا.
کرم لجنزار چگونه بداند که بیرون از دنیایی که او تن میپرورد، چیست؟ زمین و آسمان او همان است.
علی الدنیا بعدک العفا
نسوا الله فانساهم انفسهم
و آیا بنیاسرائیل قوم برگزیده بود!
به کربلا مگر کفن به غیر بوریا نبود
مگر حسین فاطمه عزیز مصطفی نبود
اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدما؟
و خداوند میدید آنچه آنها نمیداستند.
آفتاب را دیدهای؛ پستترین دره ها را از یاد نمی برد؟
و چگونه کسی از فرات می نوشد و از کربلا کفن به سوغات می آورد.
روی سنگ غسالخانه بدنی را برهنه می شویند با سینهای سرخ.
و دیگر آسمان را نخواهی دید!
آنگاه که حکم جهاد میدهند و مردمان سر در آخور خویش دارند!
و کجایند آزادمردان؟
1محرم-ساعت14.