قدیمترها شبکه دو سیما برنامه داشت از یکی از شهرهای نمایشگاهی-گمانم آلمان. هر برنامه درباره یک صنعت. یکی از برنامههایش هم درباره صنعت چاپ. یادم هست یکی از عجایب آن برنامه دستگاه چاپی بود بر طولی نامحدود با کیفیتی مناسب و رنگی. آن وقت فکرش را نمیکردی روزی برسد که همان دستگاه اینچنان در کشور ما کاربرد پیدا کند-که گمان نکنم در کشور سازنده آن هم این چنین استفادهای داشته باشد. که اگر با فکر و روش مسئولان دولتی بیگانه نبودی حدس آن نیز چنان دشوار نبود.
تبلیغات تجاری بنری را که کنار بگذاری، تقویم ما آنقدر مناسبت ملی و مذهبی دارد که هر چند روز یکبار بنرهای روی بیلبوردهای شهرداری عوض شود. یک روز محرم است و عاشورا. یک روز دهه فجر است. یک وقت عید نوروز است. و بسیارند از این قبیل. وضع در شهرهای بزرگ به دلیل وسعتشان بهتر است و حالِ شهرهای کوچک خرابتر-مثل سمنان خودمان. هر اداره و سازمانی خود را موظف میداند که تبریک و تسلیتی به هر مناسبتی بگوید. نتیجهاش این میشود که شهر پر شود از بنرهای بدقواره و تکراری. از شهرداری و استانداری گرفته تا سازمان عشایری.
مشکل از آنجاست که برای مدیر ما-فرهنگی و غیرفرهنگیاش-تفاوتی بین تبلیغات اسلامی و تبلیغات تجاری (advertising) و حتی سیاسی(Propaganda) نیست.تبلیغ در فرهنگی اسلامی باید در راستای بلغ ما انزل علیک باشد و تبلیغات مدرن نظر به مسحور کردن مخاطب درباره محصولی تجاری دارد و نشان دادن چیزی خلاف واقع. هنوز این درک در مسئول ما به وجود نیامدهاست که تبریک پیروزی انقلاب روی بنری 12 متری و چاپ عکس حضرت امام(قدس سره) در همان قطع و نصب آنها در کوچه و خیابان بنیان انقلاب مستحکم نمیشود.
به هر حال فعالیت فرهنگی برای دوستان در چنین صورتی تعریف شدهاست و بس. و چه کاری سهلتر از این. و این حکایت از تعمیق فاصله میان مدیریت جامعه و فرهنگی اسلامی دارد.