به نظر من گروه نشریات همشهری یکی از بهترین گروههایی است که برای اغلب مخاطبین با سلایق مختلف نشریه درمی آورد. قطعاً یکی از فاکتورهای مهم این موفقیت، دولتی بودن آن است. ولی قبلاً هم بسیار بوده اند و هستند کسانی که از رانت دولت بهره برده اند و مطبوعه شان را جز خودشان و رئیس اداره کذا و مخاطبان اجباری شان کسی دیگری نمی خواند که هیچ؛ رغبت نمی کند آن را تورق کند. بنابراین فاکتور تمام کننده و البته سرنوشت ساز همانا مدیریت قابل این گروه است که بلد است پولش را در جیب چه کسی بریزد. می داند-والبته توانسته است- که مفهوم و محتوای مناسب در قالب جذاب باید ریخته شود. اگر از من بخواهند مهمترین ویژگی و وجه تمایز نشریات همشری را با دیگر نشریات بگویم قطعاً رتبه اول به فرم اختصاص دارد.
مجلات زرد همیشه بودهاند. بالا و پائین داشته اند و دارند. چلچراغ و همشهری جوان زردند، خانواده سبز و موفقیت زردند، هفته های شهرقشنگی هم زردند. ولی خوب امثال چلچراغ و همشهری ارزش ورق زدن دارند، بقیه ارزش این را هم ندارند. ولی اینها به کنار. اینکه کسی بیاید و ی نشریه 100 صفحه ای فلسفی-یا حداقل در حوزه فرهنگ و اندیشه- دربیاورد که صفحه روی جلدش شما را جذب کند و از روی کنجکاوی هم که شده تورقش بکنید هنر دیگری می خواهد. دو شماره اخیر خردنامه مصداق چنین نشریهای اند. گرچه بازه زمانی انتشارشان طولانی و بی نظم است، ولی بازهم می ارزد. جا دارد مدیر نشریه بیشتر تلاش کند و نظم ماهانه را حفظ کند.
علاوه بر فرم و محتوای جذاب نشریه چیز دیگری که برای من جذابیتش را افزون می کند صبغه فردیدی خردنامه است.
در آخر؛ مطالبی که در وهله اول علاقمند به مطالعه شان هستم:
آیا خدا زیباست؟! درباره تئوری های مرجع در نسبت هنر و اسلام از نظر: شهید مطهری/مرحوم فردید/دکتر نصرو ملکیان.
ژیژ ک در ایران چه می کند؟
اول ادبیات، زیست جهان ستیزه از سیاوش جمادی، یک یادداشت از دکتر دینانی درباره فلسفه و یک مطلب درباره کولاژ در تفکر فلسفی.
احتمالا در چند روز آینده مختصری درباره این مطالب اینجا بنویسم.
آیا من اینجا دارم تبلیغ «خردنامه» را می کنم؟!