رحمت - عقل آباد|و شاید همان ناکجا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن


رحمت - عقل آباد|و شاید همان ناکجا


درباره نویسنده
رحمت - عقل آباد|و شاید همان ناکجا
-
تماس با نویسنده
[مقالات در باشگاه اندیشه]
[English ver]


آرشیو وبلاگ
درباره نیهیلیسم
قاب شیشه‏ای
درباره تکنولوژی
درباره فلسفه
مکاتب ادبی
میز مطالعه
درباره جراید
درباره غرب
درباره قرآن
درباره پوپر
سیاست
ارغوانیه
لاطائلات
یادنامه
وقایع


.::دوستان::.
حسین کاشانی
آنتن!
نائب
در محضر نور
تشریک
زکریا راحل
دهقان فرد
حامد زمانی
محمد نمازی
حامد فتاحی
محمد الیاس
سعید رضایی
سعید اعوانی
محمد میلانی
محمد بطحایی
روح الله رجبی
سهیل اسدی
فرهاد جعفری
محمد منتظری
محمد آل حبیب
محمدرضا باقری
محمد علی زرین
علیرضا رحمانی
رضا عسگریفر
سلمان محمدی
روح الله رشیدی
محمد علی بیگی
سید مجید کمالی
احسان محمودپور
شهاب اسفندیاری
محمود احمدی نژاد
مهدی ابراهیم زاده
سید جعفر حسینی
سید مهدی موسوی
علی رضا مکاریان پور
مسعود مسیح تهرانی
محسن حسام مظاهری
حسن باقری
وحید هاشمی
علی رضا قربانی
محمد علی سافلی
علی رضا عالمی

.::پیوندهای وب گاه::.
حرف ما [28]
پایگاه نشریات [20]
دکتر کچوییان [57]
سنت گرایان [68]
دکتر سروش [176]
رضا امیرخانی [123]
استاد مطهری [46]
علامه جعفری [58]
دکتر خسروپناه [82]
دکتر رضا داوری [134]
آیت الله مصباح [59]
مصطفی ملکیان [119]
دکتر احمد فردید [165]
سید مرتضی آوینی [74]
سید منیرالدین حسینی [78]
[آرشیو(26)]

نغمه


از بروز شدن ارغوان آگاه شوید
 
لوگوی وبلاگ
رحمت - عقل آباد|و شاید همان ناکجا

هر گونه استفاده از مطالب بدون کسب اجازه ممنوع است
v.nasirikia@gmail.com
مدرسه علمیه مشکوه  RSS 

ارغوانیه:
1. «عباد» جنبش وبلاگی‏ای راه‏انداخته است درباره شیعیان یمن.
به زودی یادداشتی در این باره خواهم نوشت. شما هم به آن بپیوندید.
2. چند توصیه طلبگی:
* صبح‏ها ساعت 5/6 تفسیر آقای جوادی را از رادیو معارف گوش کنید.
بسیار راه‏گشاست.
* این سایت(+) امکان تحصیل اینترنتی علوم حوزوی را فراهم کرده.
گمان کنم برای همه طلاب مفید باشد.
* برای تقویت عربی، استماع بسیار مفید است.
رادیو عربی تهران بسیار مناسب است.
* این وبلاگ را هم ببینید و حالش را ببرید.(+)
3. دهه اول ذی الحجه اعمالی دارد که زیاد هم نیست.
روزه‏اش هم مستحب است. به مفاتیح رجوع کنید. التماس دعا
4. «حاجی ما» هم دارد کم کم  می رسد به عرفات!

در بارگاه قدس که جای ملال نیستالله یبسط الرزق لمن یشاء و یقدر(1). و بنده و شمایی که همه چیز را در مادیات می‏بینیم و معنای رزق را همان خورد و خوراک و دخل و خرج روزمره‏مان می‏بینیم؛ بین‏اطلوعین را هم اگر به زور خودمان را بیدار نگه‏داریم انتظار داریم آن روز کسب‏بان پررونق‏تر باشد. گرچه بعضی از مفاهیم را بتوان به جهان ماده تسری داد، لیکن نباید معنای اصلی و کلی آن مهجور واقع شود.
الرزق رزقان فرزق تطلبونه و رزق یطلبکم‏(2). نمی‏دانم همه آنچه امروز بر ما گذشت همه‏اش به واسطه خان کرم حضرت جواد(ع) بود و یا نه؟! لیکن بی‏شک بخشی از آن بود. امروز روز نیکی بود، به واسطه چند چیز. و من نتوانستم اینها را رها کنم و به بهانه‏ای دیگر بنویسم.
1. چهارشنبه‏های «مشکات» روز سرخوشی است. لیکن امروز چندین مناسبت به آن سرخوشی افزود.
ترجمه قرآن تمام شد و از شنبه مرور نزدیک آغاز خواهد شد(3). و اگر نبود آغاز تفسیر سطحی -به ترتیب شأن نزول- هر دم از غم به پایان رسیدن آن قالب تهی می‏کردیم. و انس و نشستی اندکی که به واسطه همین مجالست با قرآن برای‏مان حاصل شد لطف و رحمتی بود از جانب پروردگار، وگرنه ما آنی نبودیم که شایسته چنین موهبتی باشیم.
2. شاید تا به امروز خود را این مقدار به تحولی که واسطه انقلابی اسلامی در جهان صورت گرفته است -و جهان را آبستن تحولاتی بس عظیم‏تر نموده است- نزدیک نمی‏یافتیم. امروز که «استادمان» به واسطه روضه حضرت جواد(ع) شرف حضور به محضر «ولی‏امرمان» را یافته بود و در حاشیه آن گزارشی درباره «مدرسه‏مان» داده بودند، با تعجب جواب شنیده بودند که موضوع را خودشان پیگر هستند و توصیه فرمودند با قوت «راه‏تان» را ادامه دهید. و «سلامی» که ما رسانده بودیم و ایشان هم سلامی بر «ما».
و کجا خود را این‏همه نزدیک به تأییدات رهبرمان یافته بودیم؟!
و چه خوش است پیمودن مسیری که هر لحظه‏اش مورد رضایت ولی باشد!
3. و به خیال‏مان است که اختیارمان را به خودمان واگذار کرده‏اند.
کم‏کم، ما که ساکنان «شبانه‏روزی مشکات» هستیم به دختران آفتاب و مهتاب ندیده(3) مبدل شده‏ایم که آخر هفته‏ها مانند مسافران جدید این ابرشهر بی‏در و پیکر، هنگامی که برای دید و بازدیدی از پدر و مادرمان به خانه برمی‏گردیم، عجایب آدم‏ها و زرق و برق‏اش حال‏مان عوض می‏کند.
و در میان این ابرشهر، گویا خیابان ایران شهری دیگری است در میان آن. در و دیوارش، مردمانش، مسجد و مدرسه‏اش، مغازه‏هایش و ... گونه دیگری هستند که شاید هیچ کجای تهران- این ابرشهر بی‏در و پیکر- این گونه نباشد.
و به خیال‏مان است که اختیارمان را به خودمان واگذار کرده‏اند. از آن سر شهر-و دقیقاً از آن سر شهر، به قصد درس استاد اخلاقی آمده‏ایم اینجا. و ای دل، که چقدر غافلی که خدا نماز جماعت در مسجد سادات-و همان مسجدی که خاطرات مدرسه امام عصر(عج) و نمازجماعت‏ها با اسماعیل را زنده می‏کند- و ذکر امام حسین(ع) را باید مقدر کرده و تو به دنبال چیز دیگری هستی.
4. باران را همیشه دوست داشتم. اگرچه خیلی‏ها-موتورسوارها، راننده‏ها و خیلی‏های دیگر- دل‏خوشی از آن ندارند. و باران رحمت است.
و امروز روز وسعت رحمت خدا بود بر ما.
خدایا شکرت! به خاطر بسط رزقت؛
و به خاطر قبض رزقت.

پی نوشت:
1. سوره مبارکه رعد/26.
2. امالی صدوق ص 293.
3. امتحان ترجمه و اعراب قرآن، هر روز 4 جزء.
4. از حیث عدم حضور در کوی و برزن که البته از این نوع دختران دیگر یافتی نشود، و یا کمتر یافت شود.



نویسنده : - » ساعت 10:19 عصر روز چهارشنبه 88 آبان 27