• وبلاگ : عقل آباد|و شايد همان ناكجا
  • يادداشت : سوداي محال
  • نظرات : 1 خصوصي ، 20 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ... 
    سلام عليكم.برادر من، من مي گويم آقاي اميرفضلي مثل خيلي هاي ديگر پشت الفاظ خوشگلي كه خودشان هم نمي دانند چه مي گويند قايم نشده است بعد شما مي گوييمن گفته ام كه شما اين را گفتي؟!!مگر گفتي؟!اصلا بي خيال جوابي كه به من دادي!خداييش من كه نفهميدم، اما جهت اطلاع:1.آويني سوره را رها نكرد تا آخرين لحظات زندگيش نيز مسوليت مقاله هاي دوستان خود، منتشره در سوره، را بر عهده مي گرفت و اصلا بهتر است مراجعه كنيد به برخي سرمقاله هاي كيهان درست در فاصله يك الي دو هفته قبل از شهادت سيد مرتضي.2.از اينكه به من لقب استادي دادين ممنون اما لايق نيستم.بنده امامم را در....پنهان كردم نه اينكه شما را متهم بنمايم.3.شما منحرف نيستين.(حال اينجا استاد كيست؟!)4.لينكم جهت اطلاع از وضعيت دكتر سروش بود كه اميدوارم خودت در مقاله اي كه پيرامون تفكر پوپر خواهي نوشت به ايشان نيز اشاره اي بكني.5.من نيز منور نيستم.6.من مرد عمل نيز نيستم!چون ترك كردم7.اما بحث فرهنگ که مطرح نموديد، بايد بگويم آنچه که شما در ذهن داريد ناشدني است(البته قبل از شروع بحث منظور من از سياست، تدبير منزل است و نه دوز و کلک)يعني به فرهنگ بپردازيم بي آنکه به نوع عملکرد آن در سطح جامعه کاري داشته باشيم.خود بهتر مي دانيد که فرهنگ در واقع از تفکر نشات مي گيرد و تمدن صورت ظاهري فرهنگ.که اين خود از بنر وبتون معلوم است.بنابراين هر فرهنگي پشت خود تفکري را به دنبال دارد، حال اين تفکر چيست و چرا به وجود آمده؟!و چرا اين اشخاصي که حامي تفکري هستند به دنبال نهادينه کردن آن و ساختن فرهنگ و تمدن مورد نظرشان هستند؟اگر به اين سوال پاسخ داديم حال بايد فکر کنيم که آيا هر تفکري به هر قيمتي بايد نهادينه شود؟برخي هستند که آدمهاي متفکريند و به راستي به دنبال حقيقت...اما آيا همه اينگونه اند و اگر حقيقت را يافتند به آن روي خواهند آورد و ادعاي قبلي خود را تکذيب خواهند کرد؟!يا نه تنها سربازاني پياده نظام براي يک تفکر سياه؟!موفق باشيد.
    پاسخ

    سلام. گمان مي كنم در بسياري از موارد گفت و گوي بنده و شما به مجادله بدل شده است، پس ادامه آن را مناسب نمي‏دانم. همچنين است درباره فرهنگ و سياست! ليكن درباره تمدن و تفكر بنده هم چند سئوال مطرح مي كنم كه هنوز به پاسخ روشني درباره آن ها دست نيافتم: 1. آيا هميشه متفكران در مسير ساخت تمدني بر مناي فرهنگ و تفكرشان هستند(يعني اين به اختيار متفكران يك قوم است؟) و يا فرآيندي خود به خودي در سير تفكر به تمدن وجود داشته است و دارد؟ 2. اينكه آيا فيلسوفي با اتخاذ نظر و طرحي مي تواند در عالم تغيير ايجاد كند؟