وقایع - عقل آباد|و شاید همان ناکجا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن


وقایع - عقل آباد|و شاید همان ناکجا


درباره نویسنده
وقایع - عقل آباد|و شاید همان ناکجا
-
تماس با نویسنده
[مقالات در باشگاه اندیشه]
[English ver]


آرشیو وبلاگ
درباره نیهیلیسم
قاب شیشه‏ای
درباره تکنولوژی
درباره فلسفه
مکاتب ادبی
میز مطالعه
درباره جراید
درباره غرب
درباره قرآن
درباره پوپر
سیاست
ارغوانیه
لاطائلات
یادنامه
وقایع


.::دوستان::.
حسین کاشانی
آنتن!
نائب
در محضر نور
تشریک
زکریا راحل
دهقان فرد
حامد زمانی
محمد نمازی
حامد فتاحی
محمد الیاس
سعید رضایی
سعید اعوانی
محمد میلانی
محمد بطحایی
روح الله رجبی
سهیل اسدی
فرهاد جعفری
محمد منتظری
محمد آل حبیب
محمدرضا باقری
محمد علی زرین
علیرضا رحمانی
رضا عسگریفر
سلمان محمدی
روح الله رشیدی
محمد علی بیگی
سید مجید کمالی
احسان محمودپور
شهاب اسفندیاری
محمود احمدی نژاد
مهدی ابراهیم زاده
سید جعفر حسینی
سید مهدی موسوی
علی رضا مکاریان پور
مسعود مسیح تهرانی
محسن حسام مظاهری
حسن باقری
وحید هاشمی
علی رضا قربانی
محمد علی سافلی
علی رضا عالمی

.::پیوندهای وب گاه::.
حرف ما [28]
پایگاه نشریات [20]
دکتر کچوییان [57]
سنت گرایان [68]
دکتر سروش [176]
رضا امیرخانی [123]
استاد مطهری [46]
علامه جعفری [58]
دکتر خسروپناه [82]
دکتر رضا داوری [134]
آیت الله مصباح [59]
مصطفی ملکیان [119]
دکتر احمد فردید [165]
سید مرتضی آوینی [74]
سید منیرالدین حسینی [78]
[آرشیو(26)]

نغمه


از بروز شدن ارغوان آگاه شوید
 
لوگوی وبلاگ
وقایع - عقل آباد|و شاید همان ناکجا

هر گونه استفاده از مطالب بدون کسب اجازه ممنوع است
v.nasirikia@gmail.com
مدرسه علمیه مشکوه  RSS 


گرچه سیه رویم ولی عبد توام
خواجه مگر غلام سیاه ندارد

و هنگامی که برادران یوسف بر او وارد شدند گفتند:
یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجاه فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین
ای عزیز! ما و خاندان ما را ناراحتی فراگرفته، و متاع کمی با خود آورده ایم؛ پیمانه را برای ما کامل کن؛ و بر ما تصدق و بخشش نما، که خداوند بخشندگان را پاداش می‏دهد.

روی به راه نهاد در حالی که این آیه را بر لب داشت
فخرج منها خائفاً یترقب قال رب نجنی من القوم الظالمین
و این آیه در شأن موسی است
آن‏گاه که از مصر به جانب مدین هجرت می‏کرد.

نپندار که تنها عاشوراییان را بدان بلا آزموده اند ولاغیر.


کاش می شد بنویسم کفن برداری
                    کفنی نیست اگر پیرُهَنی
     کاش می شد بنویسم که گرفتار شدم

و از نشانه های حقارت دنیا در نزد حق این است که سر مبارک یحیی بن زکریا را برای زنی روسپی از قوم بنی‏اسرائیل پیشکش برند؟

ان لقتل الحسین حرارة فی قلوب المؤمنین لا تبرد ابدا

لیرغب المؤمن فی لقاء ربه
     و برای من اشتیاقی است همچون اشتیاق یعقوب و یوسف.
بدنش را سر بازار به خیرات برند.

بر بنی‏اسرائیل زمانی گذشت که ما بین طلوع فجر و طلوع شمس هفتاد پیامبر را کشتند و آن‏گاه در بازارشان به خرید و فروش نشستند، آن‏سان که گویی هیچ چیز رخ نداده است! و خدا ایشان را تا روز مؤاخذه مهلت داد.

یا ایها المزمل قم الیل...
انا سنلقی علیک قولاً ثقیلا.

کرم لجن‏زار چگونه بداند که بیرون از دنیایی که او تن می‏پرورد، چیست؟ زمین و آسمان او همان است.

علی الدنیا بعدک العفا

نسوا الله فانساهم انفسهم
و آیا بنی‏اسرائیل قوم برگزیده بود!

به کربلا مگر کفن به غیر بوریا نبود
        مگر حسین فاطمه عزیز مصطفی نبود

اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدما؟
و خداوند می‏دید آنچه آنها نمی‏داستند.

آفتاب را دیده‏ای؛ پست‏ترین دره ها را از یاد نمی برد؟

و چگونه کسی از فرات می نوشد و از کربلا کفن به سوغات می آورد.


     روی سنگ غسال‏خانه بدنی را برهنه می شویند با سینه‏ای سرخ.

و دیگر آسمان را نخواهی دید!
      آن‏گاه که حکم جهاد می‏دهند و مردمان سر در آخور خویش دارند!
و کجایند آزادمردان؟
    
1محرم-ساعت14.



نویسنده : - » ساعت 2:15 عصر روز دوشنبه 87 دی 9

<      1   2